هیئت عاشقان بقیع هرمزآباد

آخر برات یه گنبد طلا میسازیم...حرم مثل حرم امام رضا(ع) میسازیم

هیئت عاشقان بقیع هرمزآباد

آخر برات یه گنبد طلا میسازیم...حرم مثل حرم امام رضا(ع) میسازیم

بمناسبت شهادت مادر

شهادت حضرت زهرا(س) تسلیت باد

تسلیت شهادت حضرت زهرا

اطلاعیه فاطمیه

اطلاعیه فاطمیه1

در آستانه شهادت حضرت زهرا(س)

🌺السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)🌺


درآستانه شهادت حضرت زهرا...


⚫ پرستاران و عیادت‏ کنندگان حضرت زهرا(س)


حضرت فاطمه علیهاالسلام در خانه خود در بستر بیمارى قرار گرفت و غم و اندوه دیگرى بر آن خانه سایه افکند. فرزندان صغیر و خردسال او در اطراف بستر مادر مانند پرندگان بال و پر شکسته سر به زیر انداخته، در فکر فرورفته و چهره زرد و نحیف و سیلى خورده او را نظاره مى‏کردند. پرستاران او ام‏سلمه زن ابورافع و اسماء بنت عمیس بودند. خبر بیمارى و بسترى شدن فاطمه علیهاالسلام در میان مردم مدینه و مهاجر و انصار طنین‏انداز شد. زنان مهاجر و انصار تصمیم گرفتند به عیادت حضرت فاطمه علیهاالسلام بروند، گروهى گرد هم آمده و به حضور او رسیدند. 

«فقلن کیف اصبحت من علتک یا بنة رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم فحمد اللَّه و صلت على ابیها، و به او خطاب کرده گفتند شب را چگونه به صبح کردید از بیمارى خود اى دخرت پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم، (فاطمه علیهاالسلام) حمد و ثناى الهى را بجا آورد و به پدر خود درود فرستاد.» 

«ثم قالت اصبحت والله عائفة لدنیا کن قالیة لرجالکن، سپس فرمود: به خدا سوگند صبح کردم در حالى که از دنیاى شما بیزارم و بغض مردان (ابوبکر و عمر و...) در دلم جاى گرفته است.» «لفظتهم بعد ان عجمتهم و شنأتهم بعد ان سبرتهم، از دهان به دورشان انداختم بعد از آنکه گاز گرفتمشان و از آنها بدم آمد بعد از آنکه امتحانشان کردم.» 

این کلمات کنایه و استعاره است. و به معنى آنست که مردان شما را امتحان و ازمون نمودم اما آنها بد از امتحان درآمدند و لذا از آنها بیزار مى‏باشم. 

«فقبحا لفلول الحد، چه زشت است کندى، آنچه تندى از آن مطلوب مى‏باشد.» 

این جمله نیز کنایه است. و به معنى آن است که همانگونه که از شمشیر تیزى و تندى انتظار مى‏رود، حال اگر کند باشد زشت و نارواست. از مردان شما هم وفا و معاونت و همکارى انتظار مى‏رفت اما برعکس بى‏وفایى و بى‏اعتنایى دیده شد. 

«واللعب بعد الحد، و چه زشت است بازى بعد از جدیت و کوشش.» 

یعنى زشت و نارواست براى مردمى که کار را با اراده و جدیت شروع کردند حال برگردند و بازیگر شوند. 

«و قرع الصفاة و صدع القناء و خیل الاراء و زلل الاهواء، و چه زشت است کوبیدن بر سنگ خارا و چه قبیح است شکاف برداشتن سرنیزه‏ها و حیله و نیرنگ در آراء و اندیشه‏ها و لغزش در خواسته‏ها.» 

یعنى کار اینها مانند مشت بر سنگ کوفتن و بالاخره نیزه به سنگ زدن که عاقبت سرنیزه شکاف برمى‏دارد و مى‏شکند و فایده نمى‏برد و زشت و قبیح است که انسان مزورانه فکر کند و در خواسته‏هاى خود راه لغزش و سقوط را دنبال کند. 

«و بئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله علیهم و فى العذاب هم خالدون، و مردان شما بد چیزى براى خود پیش فرستادند و آن اینکه خشم خدا را براى خود فراهم آوردند و در عذاب جهنم جاودان خواهند بود.» 

«لا جرم لقد قلدتهم ربقتها و انما الناس مع الملوک والدنیا الا من عصم الله، به ناچار ریسمان فدک و خلافت را به گردن (ابوبکر و عمر) آنها انداختم و همانا مردم با شاهان و صاحبان قدرت و دنیا مى‏باشند، مگر آن کس را که خدا حافظ و مراقب او باشد.» 

دو جمله و نکته قابل ملاحظه در بیان اخیر است، یکى اینکه حضرت فاطمه علیهاالسلام با دل‏آزردگى تمام و یأس از مهاجر و انصار فرمود: من آمدم از مردان شما استمداد کنم. اما وقتى یاریش نکردند و غاصبین اصرار در غصب داشتند آنها را رها کرد، دیگر آنکه هنگامى که غاصبینى زمام امور را به دست گرفتند، مردم به بطلان آنها فکر نکردند و بلکه به دنبال آنها رفتند که گوئیا این رسم مردم است که پیرو قدرت و همراه آن مى‏باشند!. 

«و حملتهم اوقتها و سننت علیهم غاراتها فجدعا و عقرا و بعدا للقوم الظالمین، و سنگین بار آن را بر آنها تحمیل نموده و تمام مظالم و مفاسد تغییر مسیر حکومت را متوجه آنها نمودم، پس هلاکت و نابودى و جراحت و ناسالمى و دورى، از آن قوم ستمگر باد.» 

«ویحهم انى زعزعوها عن رواسى الرسالة، واى بر آنها، به کجا حرکت و تغییر جهت دادند خلافت را از آن پایگاههاى محکم رسالت.» 

«و قواعد النبوة والدلالة و مهبط الروح الامین والطیبین بامور الدنیا والدین، و از پایه‏هاى نبوت و رهبرى و از محل نزول جبرئیل امین و از کسى که حاذق و آگاه به امور دین و دنیا مى‏باشد، خلافت را منحرف کردند.» 

«الا ذلک هو الخسران المبین، آگاه باشید که این بزرگترین زیانى آشکار است که آنها مرتکب شدند.» 

«و ما الذى نقموا من ابى‏الحسن، و چه عاملى باعث شد که اینها انتقامجویانه با ابوالحسن «على علیه‏السلام» برخورد نمایند.» 

«نقموا والید منه نکیر سیفه و قلة مبالاته لحتفه، به خدا سوگند از او به خاطر شمشیر باطل برانداز او انتقام گرفتند و به خاطر بى‏باکى و نترسیدن او از مرگ خود بود.» 

«و شدة و طأته و نکال وقعته و تنمره فى ذات امه و صلى الله على محمد و آل محمد، و به علت محکمى قدمهاى او بر روى باطل و له کردن آن و به خاطر اینکه گناهکار و جنایتکار را به شدت عقوبت مى‏کرد و به خاطر پلتک صفتى و شجاعت و تسلیم‏ناپذیرى او در راه خدا.» 

زنان مهاجر و انصار با شنیدن آن بیانات و حقایق، سرافکنده و شرمنده از حضور فاطمه علیهاالسلام خارج شدند و به خانه‏هاى خود برگشتند و گفتار فاطمه علیهاالسلام را براى مردان خود بیان نمودند. عده‏اى از مهاجرین و انصار تصمیم گرفتند از فاطمه علیهاالسلام عیادت کنند و عذر تقصیر بخواهند، لذا آمدند و وارد شدند و پس از حضور گفتند اى دختر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم اگر قبل از آنکه ما با ابوبکر بیعت کنیم على علیه‏السلام از ما خواسته بود که با او بعیت کنیم دست از او نمى‏کشیدیم. فاطمه علیهاالسلام که گفتار آنها را مزورانه تلقى نمود با ناراحتى از آنها خواست که منزل را ترک کنند و فرمود شما هیچ عذرى ندارید و مقصر مى‏باشید. (1) 

پس از آن موضع مزاجى حضرت فاطمه علیهاالسلام روز به روز بدتر مى‏شد. عباس عموى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم شنید که فاطمه زمین‏گیر شده و دیگر کسى به حضور نمى‏پذیرد پیغام براى حضرت على علیه‏السلام فرستاد و گفت: عمویت عباس اسلام مى‏رساند و مى‏گوید من وقتى شدت کسالت فاطمه علیهاالسلام را شنیدم غم‏زده و افسرده شدم، چنین مى‏نماید که او اولین کسى است که به رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم ملحق مى‏شود، پس اگر قضیه رحلت او حتمى است من مهاجرین و انصار را جمع کنم تا نماز بر او بخوانند و به ثوابى برسند و خود براى دین هم عظمت و زینتى خواهد بود. 

عمار یاسر مى‏گوید: من حضور داشتم که على علیه‏السلام فرمود: سلام مرا به عمویم برسان و به او بگو خداوند محبت و لطف تو را از ما نگیرد، مشورت و نظر تو را فهمیدم، اما حضرت فاطمه علیهاالسلام پیوسته مورد ستم بوده و او را از حق وى منع نموده و ارث او را به وى ندادند، توصیه و سفارش رسول خدا صلى اللَّه علیه آله و سلم را در حق او رعایت نکردند و از تو مى‏خواهم که اجازه بدهى که مطابق وصیت او عمل کنم که سفارش کرده است مخفیانه دفن شود. 

فرستاده عباس جواب على علیه‏السلام را براى او آورد، عباس گفت: خدا پسر برادرم را رحمت کند که او آمرزیده است، رأى و نظر او مطاع خواهد بود، از میان فرزندان عبدالمطلب بعد از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرزندى پربرکت‏تر از على علیه‏السلام متولد نشده است، على علیه‏السلام در هر کرامتى با سابقه‏تر و در هر فضیلتى داناتر از همه و در سختیها و ناملایمات شجاع‏تر از همه و در یارى دین حنیف از همه با دشمن مبارزتر و اولین کسى است که به خدا و رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم ایمان آورد. (2)


1ـ بحارالانوار، ج 43، ص 161.


2ـ بحارالانوار، ج 43، ص 210.  


دانلود مداحی فاطمیه

اینجا بقیع است...


اى راهیان شهر نور این جا بقیع ست

این خاک عنبربوى مشک آسا، بقیع ست

این جا هزاران داستان ناگفته دارد

این جا دوصد سرّ نهان بنهفته دارد

سوز جگرها بس در این خاک بقیع ست

بیرون ز حدّ عقل ادراک بقیع ست

آیینه آیین حق را قبر این جاست

خاکش عجین با زهر تلخ و صبر این جاست

این خاک تا عرش خدا ره توشه دارد

رکن و حطیم و کعبه در هر گوشه دارد

بیمار عشق سرمدى را تربت این جاست

یک شهر نى، یک دهر حزن و غربت این جاست

این جا به «کرّمنا بنى آدم» طرازست

از این زمین تا عرش رحمان راه، بازست

ایمان و عشق و سرّ حق را جوهر این جاست

انهار نور و چشمه سار کوثر این جاست

روح عروج «اِرجعى» پویاست این جا

خاکش قرین با تربت زهراست این جا

عطرى ز بوى بقعه زهرا در این جاست

حزنى ز اندوه شب مولا در این جاست

داناى اسرار نهانِ این جهان کو

فرزند زهرا، مهدى صاحب زمان کو

کو آن که از هر بى نشان دارد نشانه؟

کو آن که باشد آگه از دفن شبانه؟

کو آن که ریزد اشک و از سیلى بگوید

با سوز دل از صورت نیلى بگوید

تا از مزار مخفى مادر بگوید

تا از جفاى خصم بدگوهر بگوید

اى دست حق، وى حجّت خلاّق دادار

زنجیر و غُل از گردن بیمار بردار

محمّد آزادگان  

هیئت عاشقان بقیع

بسمه تعالی

هیئت فرهنگی عاشقان بقیع (ع) هرمزآباد - رفسنجان

جلسات هفتگی: جمعه شب ها بعد از نماز مغرب و عشاء
مکان: مسجد صاحب الزمان (عج)


whatsapp: 09138912502

site: http://www.a-bagi.blog.ir